کودکانه های پرهام

باز هم یلدایی دیگر سپری شد'پاییز با تمام زیباییهای رنگینش رفت و زمستان سپید آغاز شد'زمستان و ماه آغازینش برای ما یادآور خاطره شیرین تولد توست'با هم به انتظار هفتمین سالگرد تولدت می نشینیم گل بهاری من' ...

امروز 24 آبان ماهه.54 روز از آغاز مدرسه می گذره.الحمدلله پرهام جون تا حرف س یاد گرفته.می تونه بخونه و بنویسه.در زمینه آموزش زبان هم ،الان ترم take off B2 رو داره می خونه و به پیشرفتهای قابل ملاحظه ای دست پیدا کرده.از معلم دبستانش، خانم سوده رضایی و همچنین تیچر زبانش،خانم متینه هویدی کمال تشکر رو دارم. ...

...

امروز 24 آبان نمایش عروسکی در مورد مقررات راهنمایی و رانندگی و آموزش مراقبت از خود در مدرسه اجرا شد. ...

به مناسبت 13آبان روز دانش آموز، مسابقه نقاشی برگزار شد و به کلیه شرکت کنندگان جایزه دادند.مداد تراش و پاک کن.اینم ی عکس دسته جمعی با معلمشون: ...

در هفته ی نیروی انتظامی ، نیروهای پلیس توی مدرسه مانور اجرا کردن که خیلی جالب و مهیج بود.مخصوصا اینکه آقا پرهام سوار موتور یگان ویژه شد. به بچه ها یک خودکار به عنوان هدیه دادن. ...

12 مهر ماه، برای بچه های کلاس اولی ،در مسجد،جشن قرآن برگزار کردن تا آغازی زیبا برای آموزش قرآن باشه.جناب مدیر برای بچه ها قرآن خوندن و به بچه ها ،ی هدیه کوچیک دادن.جایزه پرهام مداد تراش بود. بعد ازشون پذیرایی کردن و حاج آقای مسجد قرآنهاشون رو که مادرهای محترم زحمت کشیده و تزئین کرده بودن بهشون هدیه دادن.   ...

دیروز 31 شهریور 94، پرهام گلی ما به مدرسه رفت و آغاز سال تحصیلی رو جشن گرفت.خانم عسکری معاونشون، کلاس بندی رو انجام دادن و آقا پرهام کلاس 2/1 افتاد. معلمشون هنوز معلوم نیست کیه.اما هر کسی باشه امیدوارم که بچه ها رو دوست داشته باشه و خوب بهشون خوندن و نوشتن رو آموزش بده.آقای مسعودی، مدیریت محترم مدرسه برای بچه ها صحبت کردن.بعد بچه ها رو از زیر قرآن رد کردن و  اسپند هم دود می کردن.بچه هارو به کلاسهاشون راهنمایی کردن و آداب سر کلاس نشستن رو بهشون توضیح دادن.بعد خانم خجسته معاون تربیتی مدرسه، جاهای مختلف مدرسه، مثل : بوفه، سرویس بهداشتی و آبخوری ،کتابخونه و ... رو به بچه ها نشون دادن. بعد بچه ها رو بردن سالن اجتماهات و عمو موسیقی بر...

به خواست خداوند، ما به همراه مامانی از تاریخ 14 تا 17 شهریور به مشهد رفتیم.این دومین سفر پرهام جون به مشهد بود. پرهام تو حرم امام رضا علیه السلام برای همه اونهایی که می شناخت دعا کرد.دعای پرهام آرزوی سلامت و خوشبختی برای اونها بود و برای خودش هم دعا کرد که اسباب بازی های زیادی داشته باشه. یکی از خوشبختی های ما در این سفر این بود که تونستیم در روز زیارتی مخصوص امام رضا علیه السلام در حرم حضور داشته باشیم.جای دوستان خالی .حرم خیلی خیلی شلوغ بود. در راه برگشت از مشهد ، به ی جای خوش آب و هوا در اطراف بجنورد به اسم بابا امان رفتیم.بعد از ی روز گرم، خنکای هوا در ابابا امان حسابی دلچسب بود.پرهام با دیدن استخر و فواره های آب بسیار ذوق...