دست بابام کوزه بود یادش نبود روزه بود نشسته بود یه گوشه می خواست که آب بنوشه گفتم: بابا به افطار چیزی نمونده انگار بابا جونم تا شنید زد زیر خنده خندید منبع:خرمن شعر خردسالان-شعبانی
دیشب ملی پوشان کشورمون تونستند تیم لهستان رو شکست بدن.پرهام هم این مسابقه رو تماشا کرد و در حین تماشای مسابقه، والیبال هم بازی می کرد.این پیروزی شیرین رو به همه مردم ایران تبریک میگم. ...
بازم تابستون اومد پشه به میدون اومد شب شده پرستاره نی نی لپش می خاره این پشه ها چه لوسند شب ،نی نی رو می بوسند فکر می کنن که نی نی لپش شده شیرینی منبع:خرمن شعر خردسالان - شعبانی